قاجار

قاجار (قَجَر)، قاجاریه یا قاجاریان نام دودمانی است که از حدود سال ۱۱۷۴ تا ۱۳۰۴ بر ایران به مدت صد و سی سال فرمان راندند. بنیانگذار این سلسله آقامحمدخان است. وی تهران را به عنوان پایتخت انتخاب کرد و آخرین پادشاه قاجار، احمدشاه بود که در سال ۱۳۰۴ برکنار شد و رضاشاه پهلوی جای او را گرفت.

سردودمان قاجاریه مربوط به یکی از طایفه‌های ترک اغوز به نام ایل قاجار بود که بر اثر یورش مغول از آسیای میانه به ایران آمدند. آنان ابتدا در پیرامون ارمنستان ساکن شدند. ایل قاجار به دلیل کمک‌های بزرگی که به دربار صفوی می‌نمود، قدرت بیشتری یافت. شاه عباس بزرگ یک دسته از آنان را در استرآباد (گرگان امروزی) ساکن کرد.

اولین انسجام ایران به شکل امروزی در زمان قاجار روی داد و کشور مدرن ایران به صورت رسمی تشکیل شد. دوران قاجار مصادف بود با دوران استعمار و جهانگشایی امپراطوری‌های مدرن. در این دوران ایران درگیر جنگ‌های متعددی شد و سالها مقابل روس‌ها و انگلیسی‌ها مقاومت کرد. با اینکه ایران در دوران قاجار بر خلاف کشورهای منطقه هرگز مستعمره نشد ولی بخش‌هایی از خاک خود را در این جنگ‌ها به‌ویژه با روسیه از دست داد.

 

 


سردودمان قاجاریه مربوط به یکی از طایفه‌های ترک اغوز در شمال شرق ایران به نام ایل قاجار بود که بر اثر یورش مغول از آسیای میانه به ایران آمدند. آنان ابتدا در پیرامون ارمنستان ساکن شدند که شاه عباس بزرگ یک دسته از آنان را در استرآباد (گرگان امروزی) ساکن کرد و حکومت قاجاریه نیز از قاجارهای استرآباد تشکیل یافته‌است. قبیله قاجار یکی از قبایل قزلباش بود که ارتش صفوی محسوب می‌شد. پس از حمله مغول به ایران و میان‌رودان، قاجارها نیز به همراه چند طایفه ترکمان و تاتار دیگر به شام و آناتولی کوچیدند.

هنگامی که تیمور گورکانی به این ناحیه تاخت، قبایل ترک بسیاری از جمله قاجارها و دیگر کوچندگان را به بند کشید و قصد بازگرداندن آن‌ها به آسیای میانه را داشت؛ ولی آنها به خواهش خواجه علی سیاهپوش - صوفی خانقاه صفوی - آزاد شدند که این موضوع باعث شیعه شدن آنان و ارادتشان به خاندان صفوی شد. پس از آن قاجارها یکی از سازندگان سپاه قزلباش شدند.

ایل قاجار ابتدا در شمال رود ارس ساکن بود و در آن زمان به دلیل کمک‌های بزرگی که به دربار صفوی می‌نمود، قدرت بیشتری یافت و سپس شاه عباس یکم دسته‌ای از آنان را به غرب استرآباد و دشت گرگان کوچاند تا به عنوان سدی در برابر حملات پیاپی قبایل ترکمن و ازبک عمل کنند. ایل قاجار در استرآباد به دو شاخه تقسیم شدند. شاخهً بالای رود گرگان به یوخاری‌باش (بالادستی) و شاخه پایین رود گرگان به اشاقه‌باش (پایین دستی) معروف شدند. حکومت قاجاریه از ایل اشاقه‌باش تشکیل یافت.



تلاش برای پادشاهی

پس از یورش افغانها و فروپاشی حکومت صفویه، شاه تهماسب دوم - پادشاه آواره صفوی - پس از مدتی به مازندران گریخت و فتحعلی‌خان قاجار خدمت وی را پذیرفت. فتحعلی خان قاجار سردار سپاه تهماسب دوم شد و در حقیقت تهماسب بازیچه‌ای در دست فتحعلی خان بود. اما با پیوستن نادر به سپاه تهماسب، فتحعلی خان مقام پیشینش را از دست داد و در مشهد به تحریک نادر کشته شد.

پس از فتحعلی خان، پسر دوازده ساله‌اش محمدحسن خان قاجار جای او را گرفت؛ ولی نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمدحسن خان که در هنگام قتل پدر ۱۲ سال بیش نداشت یوخاری‌باشها که ساکنین بالادست رود گرگان بودند را به حکم رانی منصوب کرد تا بدین ترتیب با ایجاد شکاف و چندگانگی میان طوایف قاجار، نگران ناآرامی‌های داخلی نگردد و اشاقه‌باش‌ها زیر نظر حکومت ایشان گردند.

پس از مرگ نادر شاه در سال ۱۱۲۶ هجری خورشیدی، طایفه قاجارهای استرآباد به سردمداری محمدحسن خان در پی به‌دست آوردن پادشاهی برآمدند. اما در نهایت از کریم خان زند شکست خوردند و محمدحسن خان به دست یکی از اعضای قبیله یوخاری‌باش کشته شد. فرزندان او از جمله آقامحمد خان و حسینقلی خان جهانسوز به عنوان گروگان در دربار زندیه نگهداری شدند. یک بار حسینقلی خان که از سوی کریم خان زند برای سرکوبی حاکم استرآباد فرستاده شده بود، در سمنان یاغی شد، ولی به دست زکی خان زند کشته شد.



پادشاهی قاجاریه

پس از مرگ کریم خان، آقامحمدخان از شیراز فرار کرد و پس از جنگهای فراوان سلسله زندیه را نابود کرد و به پادشاهی رسید. آقامحمدخان موفق گردید دو قبیله اشاقه‌باش و یوخاری‌باش (به معنای ساکن ناحیه بالا رودخانه و ساکن ناحیه پایین رودخانه) را با هم متحد کند و نیروی نظامی خود را استحکام بخشد. همچنین در نبردهایی که با همسایگان انجام می‌دهد، کل گرجستان امروزی را از روسیه پس گرفته و در دوره‌ای تفلیس جزو شهرهای ایران به شمار می‌رود.

در زمان این دودمان حکومتهای استانی در مناطق گوناگون سرزمین ایران با جنگ یا مصالحه از میان رفتند و جای خود را به سامانه‌ای فدرالی با تبعیت از دولت مرکزی دادند و «کشور» ایران به مفهوم مدرن برای اولین بار شکل گرفت. رنگها و ترتیب آنها در پرچم کنونی ایران از زمان این سلسله به یادگار مانده‌است.

هم‌زمان با این سلسله، ایران با دنیای غرب آشنا گردید. اولین کارخانه‌های تولید انبوه، تولید الکتریسیته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهرسازی مدرن، راهسازی مدرن، خط آهن، سالن اپرا (که بعداً به سالن تعزیه تغییر کاربری داد)، مدارس فنی به روش مدرن (از جمله دارالفنون که به همت امیرکبیر بنیاد گردید)، و اعزام اولین گروه‌ها از دانشجویان ایرانی به اروپا جهت تحصیل در شاخه‌های پزشکی و مهندسی در زمان این سلسله صورت پذیرفت.

بازسازی ارتش ایران با روش مشق و تجهیز آنها به جنگ‌افزار نوین اروپایی نیز از زمان فتحعلی‌شاه قاجار - در قرارداد نظامی اش با ناپلئون امپراتور فرانسه - آغاز شد.

در زمان این سلسه و بعد از کشمکش بسیار بین شاهان قاجار و آزادی خواهان، جنبش مشروطه در ایران برپا شد و سرانجام ایران دارای مجلس (پارلمان) شد و بخشی از قدرت شاه به مجلس واگذار گردید.

سلسه قاجار با کودتای ۱۲۹۹ رضا خان قدرت را از دست داد. با انحلال سلسله قاجار توسط مجلس شورای ملی در ۹ آبان ۱۳۰۴، رضا خان با نام رضا شاه پهلوی بر تخت شاهی نشست. وی پس از به سلطنت رسیدن بسیاری از وزرا و سفرای دولت قاجاریه را که غالباً از وابستگان خاندان قاجار بودند به استخدام درآورد که این ارتباط حرفه‌ای تا پایان سلطنت محمدرضا پهلوی نیز ادامه یافت.


پادشاهان قاجار








انسجام ملی

به علت مشکلات روی داده در دوره افشاریه و دوره زندیه سرزمین ایران دارای ناامنی‌های داخلی (مانند ناامنی‌های جاده‌ای) بود و ارتباط با خارج از کشور از جنوب و شمال ایران کاهش یافته بود و زمانی که دولت قاجاریه به وجود آمد ایران از نظر اقتصادی و سیاسی در وضعیت بدی به‌سر می‌برد و اولین انسجام ایران به شکل امروزی مدیون آقا محمدخان قاجار است هرچند که در زمان پادشاهان بعدی قاجاریه بخش‌هایی از ایران جدا شدند ولی خاک اصلی به صورت یک دولت متحد از زمان آقا محمدخان قاجار به بعد شکل گرفت و از نظر مورخان آن دوره وی به عنوان قهرمان ایران شناخته می‌شد و با وجود آغاز جنگ‌های عقیدتی که از زمان وی آغاز شد ولی ایران از نظر جنگ‌های داخلی به ثبات نسبی‌ای رسید.



جنگ ها


دوران قاجار مصادف بود با دوران استعمار و جهانگشایی امپراطوری‌های مدرن. در این دوران ایران درگیر جنگ‌های متعددی شد و سالها مقابل روس‌ها و انگلیسی‌ها مقاومت کرد. با اینکه ایران در دوران قاجار بر خلاف کشورهای منطقه هرگز مستعمره نشد ولی بخش‌هایی از خاک خود را در این جنگ‌ها به‌ویژه با روسیه از دست داد.

دو جنگ بزرگ بین ایران و روسیه تزاری در زمان پادشاهی فتح‌علی‌شاه قاجار روی داد. این جنگ‌ها با شکست ایران از روسیه پایان یافت و بخش‌هایی از ایران (قفقاز) به قلمرو امپراتوری روسیه پیوست. در این جنگ‌ها ایران و روسیه معاهده گلستان و معاهده ترکمنچای را امضا کردند.

دو جنگ بین ایران و امپراطوری بریتانیا که در صدد گسترش امپراطوری بود در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه قاجار روی داد. در این جنگ‌ها ایران و انگلیس معاهده پاریس را امضا کردند.




قحطی‌های بزرگ در ایران

دوره قاجار شاهد دو قحطی بزرگ در تاریخ ایران بود.

قحطی بزرگ ۱۲۵۰–۱۲۴۹ هجری شمسی (۱۲۸۸–۱۲۸۷ هجری قمری) (۱۸۷۰ تا ۱۸۷۱ میلادی) باعث تلفات جانی فراوانی در ایران گردید. برطبق برآوردها حدود یک دهم جمعیت ایران در این سالها از گرسنگی مردند

قحطی بزرگ ۱۲۹۶–۱۲۹۸ هجری شمسی (۱۹۱۷ تا ۱۹۱۹ میلادی) قحطی بزرگی بود که تلفات جانی فراوانی را در ایران سبب شد در این قحطی دولت انگلیس متهم به نسل‌کشی می‌باشد. از دیدگاه مجد در این قحطی نزدیک به ۴۰٪ (در برخی دیگر از منابع ۲۵ درصد) از جمعیت ایران به سبب گرسنگی و سوءتغذیه و بیماری‌های ناشی از آن نابود شدند




انقلاب مشروطه


از اوایل پادشاهی ناصرالدین شاه که ارتباط ایران با اروپا بیشتر شد و ایرانیان پی به سقوط تمدن بردند.

با کشته شدن ناصرالدین شاه و بازگشت روشن‌فکران از فرنگ زمینه تحول در ایران آغاز گردید. مردمی که در آغاز برای گرانی شورش کردند تبدیل به مردمی شدند که خواهان پایان یافتن استبداد و تأسیس عدالت خانه گشتند.

انقلاب مردم بالاخره در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ به پیروزی رسید و فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه امضا شد.

محمدعلی شاه مخالف مشروطه در صدد سرکوبی انقلاب برآمد وبا حمله به مجلس آنرا به توپ بست و مشروطه خواهان را کشت. اما مردم بزرگ ایران در تبریز گیلان وبختیاری شورش کردند و پیروز مندانه به تهران آمدند و استبداد را شکست دادند.

محمدعلی شاه از پادشاهی برکنار شد و شیخ فضل‌الله نوری که حامی استبداد بود اعدام شد.





اقتصاد

واحد پول ایران در دوران قاجار «قِران» بود که از نقره ضرب می‌شد. هر قران بیست شاهی و هر شاهی پنجاه دینار ارزش داشت. یعنی هر قران برابر با هزار دینار بود. دو شاهی را صد دینار (صنار) و چهار شاهی را عباسی می‌گفتند. هر تومان نیز ده قران یا ده هزار دینار ارزش داشت. اصطلاح ریال در بعضی نقاط کشور رایج بود و به یک قران و پنج شاهی (۱٫۲۵ قران) گفته می‌شد. سکه‌های سیاه کم‌ارزشی هم با نام پول و قاز رایج بودند. هر دو پول یک شاهی و هر پنج قاز یک شاهی ارزش داشت.



در زمان حکومت قاجاریه بر اثر تحولاتی که رخ داد، قشر صنعتگر و صاحبان صنایع بومی جایگاه خود را از دست دادند و تولیدات بومی جای خود را به کالاهای صنعتی سپردند.

در زمان قاجاریه تجار ایرانی به اقتصاد جهانی وابسته شدند و تجارت خارجی ایران که به دست بازرگانان اروپایی انجام می شد روز به روز افزایش می یافت و سبب نارضایتی مردم و زمینه بروز اندیشه های اصلاحی، اقتصادی را فراهم کرد واین عامل خود از مهمترین تحولات فکری اقتصادی ایران در آستانه مشروطیت است.


حکومت قاجاریه با بحران‌های مالی منظم و متعدد روبرو بود، اولین موج بحران‌ها در دهه ۱۸۲۰م/۱۲۰۰ش شروع شد هنگامی که در اثر جنگ‌های ایران و روسیه هم بخش‌هایی از ایران جدا شد هم این کشور مجبور به پرداخت غرامت سنگین گردید، این بحران در دهه بعد به اوج رسید اما با اصلاحات مالی امیرکبیر از ۱۸۴۸م/۱۲۲۷ش تا ۱۸۵۱م/۱۲۳۰ش بودجه متعادل و شدت بحران مالی کمتر شد. این وضعیت در دهه ۱۸۸۰م/۱۲۶۰ش عوض شد و ایران به یک بحران مالی مزمن دچار شد.


غرامتی که ایران باید برای برهم زدن قرارداد انحصار تنباکو به رژی می‌پرداخت و همچنین از بین رفتن تولید ابریشم به عنوان یکی از منابع اصلی درآمد دولت، آن را مجبور کرد برای اولین بار از خارجیان وام دریافت کند. اسراف شاه و حرمسرای او، فساد در دستگاه مالیاتی و سفرهای خارجی شاهان هم به این بحران‌ها دامن می‌زد. در دهه ۱۸۹۰م/۱۲۷۰ش کسری بودجه دولت به ۳۰۰ هزار تومان (۶۰ هزار پوند استرلینگ) رسید و این کسری ۱۵ سال بعد، ده برابر افزایش یافته بود و ایران در سال ۱۹۰۵م/۱۲۸۴ ش با سه میلیون تومان (۶۰۰ هزار پوند استرلینگ) کسری بودجه روبرو بود.




اوضاع اجتماعی دوره قاجار

جامعه ایران در دوره قاجاریه علیرغم تمدن و فرهنگ کهنسال دیرین تقریباً یک جامعه قرون وسطایی با تعصبات ملی و مذهبی شدید بر روح و فکر اکثریت قریب به اتفاق این جامعه بود، مردم سخت پای بند آداب و سنت و رسوم ملی و شعائر مذهبی خود بوده و از هر گونه نفوذ و تاثیر شیوه جدید زندگی و تمدن غرب برکنار مانده بودند. عدم تماس با اروپائیان، تنها به دلیل تقویت مذهب و تظاهر شدید به دینداری و تعصب، آنها را از معاشرت با همسایگان مسلمان خود مثل عثمانی نیز دور نگه داشته و آنها را فقط به خاطر پیروی از طریقه سنت، دشمن خویش میپنداشتند.



اجتماع دوره قاجاریه را می توان به دو طبقه تقسیم کرد:

1- طبقه حاکمه
2- طبقه محکوم



طبقه حاکمه
 ۱.  دولت: که تمام سازمانها و تشکیلات در شخص شاه خلاصه میشد.
۲.  روحانیون: که از دیر باز بر قلب و روح مردم حکومت داشتند و برای حفظ و اعتبار و نفوذ خود می­کوشید.


طبقه محکوم
   طبقه وسیع و گسترده بعدی که بیش از هشتاد درصد مردم را در بر میگرفت طبقه عامه مردم از بازرگان، پیشهور و صنعتگر تا بقال و قناد و آهنگر و سبزی فروش را در بر میگرفت.

   استادان و هنرمندان دوره قاجار همچون اسلاف خود با خلق آثار بدیع نظر جهانیان را جلب میکردند اما به دلیل عدم وجود ذوق هنری و علاقه و اهمیت شاهان قاجار به هنردستی این صنایع پیشرفت چندانی نکرد و همچنین ورود اجناس اروپایی با قیمت نازل توان رقابت را از «صنعتکاران» ایران گرفت. اوضاع کارگران نیز در کارخانه به دلیل مشکلات عدیده از جمله همان واردات اجناس خارجی با قیمت نازل و تعطیلی کارخانهها رو به وخامت میگذاشت. مثلاً شهر اصفهان که زمانی بزرگترین مرکز صنعت بود بیشتر از شهرهای دیگر دچار فقر گردید و دولتمردان را به چاره جویی و تکاپو واداشت.


کشاورزان بیشتر از هر قشری مجبور به پرداخت مالیات بودند. بازرگانان که تنها قشر مرفه در میان مردم بودند برای خود تشکیلات خاصی داشتند و در هر شهری دو سه نفر از بازرگانان معروف، سایر بازرگانان را سرپرستی میکردند که به طور غیر رسمی و بدون دخالت دولت انتخاب میشدند.





ساختار قدرت سیاسی در دوره قاجار


ویژگی مشخص نظام سیاسی ایران در دوره قاجاریه ،  استبداد  بود . شاه به تنهایی قانونگذار ، بالاترین مقام قضایی و فرماندهی کل نیرو های مسلح بود . مستبدی بود که دستگاه دولتی را بدون قید وشرط دراختیار گرفته و برجان و مال همه مردم تسلط داشت . دستور ها و اوامر وی می بایست بلافاصله اجرا می شدند . شاه می توانست با تصمیم فردی قرارداد هایی با کشور ها و سرمایه داران خارجی منعقد کند . قدرت شاه به اندازه ای بود که نه فقط مردم عادی بلکه صدر اعظم و شاهزادگان نیز رعایای او محسوب می شدند . شاه و به تبعیت از او شاهزادگان و درباریان و اشراف ، کشور را ملک خصوصی و مردم را رعایای بدون حق خود می دانستند .

در دوره سلاطین قاجار ، شاهزادگان به عنوان حکام مستبد و خود سر به شهرستانها و ایالات مختلف ایران فرستاده می شدند تا با کمک چماق داران و محافظین که در اختیار داشتند قدرت سیاسی و منافع شاه را در مقابل حکام محلی و سایر سران محلی حفظ کنند . در مقابل این خدمت ، شاهزادگان و حکام محلی ، حق داشتند در آمد شهرها و ایالات و مناطق را شخصا اخذ کنند و بخشی از آن را به شاه بپردازند و بقیه را برای خود نگاه دارند . به همین جهت شاهزادگان و حکام محلی در مدت کوتاهی ثروتمند می شدند . دربار سلطنتی با فروش مقامات مهم و حراج سازمانهای دولتی و واگذاری آنها به کسی که مبلغ بیشتری از دیگران به شاه و وزرا می پرداخت ، مخارج خود را تامین می کرد.

درنظام حکومت استبدادی قاجارها ، دولت ، دربار و شخص پادشاه مقولاتی تفکیک ناپذیر بودند . شاه در راس سلسله مراتب حکومتی قرارداشت که مشروعیتش را صرفاً برپایه موقعیت شخصی یا در حقیقت زور فردی بدست می آورد . قدرت وی شخصی و نامحدود بود . اوضاع و احوال کشور بستگی به شخصیت ، خلق و خوی و منش شاه داشت



درنظام استبدادی قاجاری ، هیچ نوع محدودیت عرفی یا قانونی در برابر قدرت شاه وجود نداشت و حق بهره برداری از همه منابع موجود مملکت و انتفاع از نوع حقوق و مزایا برای شاه مجاز بود و بر مردم کشور حق مالکیت داشت .



به عبارت دیگر می توان چنین تصور کرد که:
« سه قوه حکومت یعنی مقننه، قضاییه و اجراییه در وجود او متمرکز است و هیچ گونه قید و تعهدی به او قابل تحمیل نیست و هر که جز این بیندیشد دست به خون خودش آغشته می سازد . هرکاری منوط به اراده اوست . وزیرانش فاقد هرگونه ابتکار و در مقابل اندک مسئولیت اداری برخود همی لرزند . همه سیاست تراوش فکر اوست.»



اعتقادات مردم

۱. معتقدات مردم بر اساس تقوی و پرهیزکاری و اجتناب از افعال حرام و رذیله بود که پایه و اساس تعلیم و تربیت عمومی بود و در پرورش و وجدان اخلاقی و حس تعاون و همکاری مردم بسیار موثر بود. قسمتی از این معتقدات بصورت شعائر مذهبی مثل روضه خوانی، تعزیه و تظاهرات حزن انگیز در ایام محرم جلوه مییافت.

۲.  یک دسته از اعتقادات و باورهای خرافی و اوهام نیز، متاسفانه رنگ مذهب گرفته و در میان مردم به شدت رسوخ یافته بود و کسی را که با آن مخالفت میکرد مورد لعن و تکفیر قرار میگرفت. دعا نوشتن روی تخممرغ و آویختن طلسم به گردن اطفال از این گونه اعتقادات بود.


مراجع تقلید، صاحب نفوذ و قدرت معنوی بودند و در تمام شئون مذهبی، سیاسی و اجتماعی دخالت تام داشتند و در جریانات سیاسی و اداری نیز رهبر و پیشوا بودند و نقش شان در بسیاری موارد از جمله قیامها و جنبها پر اهمیت و موثر بود. حضور آنها در لغو بسیاری از قراردادها و یا جریان مشروطه بسیار نمایان است.


البته دستهای دیگر از روحانیون هم بودند که از لحاظ نفوذ و قدرت و اعتبار در دسته پایینتری بودند که پیش نمازها و وعاظ در مساجد جز  آنان بودند. البته آخوندها و وعاظ بسیاری نیز بودند که سطحینگر و آلوده به پارهای اوهام و خرافات و تبلیغات واهی و سست میشدند و گاهی نیز در کنار حکومت به اجرای اوامر آنها میپرداختند.



دامنه اعتقاد به خرافه در ایران عصر قاجار بسیار گسترده بود و اقشار مختلف جامعه را در برمی‌گرفت. در این ‌بین زنان؛ اعم از زنان عامه و زنان حرم‌سرا، بیش از دیگر اقشار جامعه مستعد پذیرش خرافات و درنتیجه در معرض آسیب‌های آن بودند. فشارهای محیطی و جهل علمی دو عامل عمده‌ای بود که در گرایش زنان عصر قاجار به خرافات نقش مهمی ‌ایفا می‌کرد.



وضعیت زنان در دوران قاجار


مراقبت از کودکان از جمله وظایف مهم زنان بود، هر زن ایرانی غالباً فرزندان بسیاری به دنیا می آورد. به دلیل ازدواجهای زودرس اغلب زنان در سن سی سالگی مادربزرگ میشدند. وظایف مادری برای مادران در عهد قاجار با توجه به ازدواج زودرس فرزندان محدود به چند سالی بود، به قولی، کودکان فقط تا سن 11 تا 12 سالگی زیر دست مادر، بزرگ میشدند.در خانواده های معمولی زنان علاوه بر پرورش کودکان به وظایف دیگری چون آشپزی، نظافت منزل، دوخت و دوز لباسهای افراد خانواده و خرید خارج از منزل را نیز به عهده داشتند. آنان در کنار این مسئولیتها به کارهای دیگری چون قالیبافی، پشم ریسی و دیگر هنرهای دستی نیز می پرداختند.



نقش زنان در تولیدات اقتصادی
زنان در عهد قاجاریه، خواه از طریق تولید برای خانواده و خواه تولید برای امرار معاش نقش مهمی در معیشت خانواده ایفا میکردند؛ این نقش در اقتصاد کشور بی تأثیر نبود. استفاده از نیروی جسمی زنان، در تولیدات دامپروری و کشاورزی بود. در میان قبایل ترکمان، ازدواج با زنان بیوه، به دلیل تجربیاتی که آنان در قالیبافی و دامپروری داشتند، از اولویت بیشتری برخوردار بود.

قدر و قیمت یک زن تا حد زیادی براساس مهارتهای تولیدی او مشخص میگردید. هر دختری بعد ازدواج فرش دستبافت خود را به خانه شوهر میبرد، تا از طریق دقت و حوصلهای که در آن به خرج داده، حوصله و وفاداری او نسبت به همسرش معلوم گردد.

یکی از عرصه های اشتغال رایج زنان خدمتکاری آنها با عناوین متفاوتی چون «گیس سفید» و دایه در نزد خاندانهای متمول بود، به طوری که وجود آنها از عوامل مهم در به گردش در آوردن چرخ زندگی خانواده های متمول به حساب می آمد؛ چرا که زنان این قبیل خانواده ها، به خاطر حفظ ظواهر اشرافی حتی المقدور از پرورش کودکان خودداری میکردند و نسبت به وظایف دیگر یک زن خانه دار، نظیر آشپزی، خرید از بازار و نظافت منزل نیز بیگانه بودند.



زن در جامعه

فعالترین بُعد حضور اجتماعی زنان در دوره قاجار شرکت در مراسم عزاداری ماه محرم، روضه خوانی و نمایشهای تعزیه بود. مشاهده مراسم نمایشی تعزیه که در واقع بازسازی حوادث خونین عاشورای حسینی بود، از علایق وصف ناپذیر زنان بود. کسب اجر اخروی نیت برای توبه از معاصی، افزودن بر اطلاعات دینی، دیدن رجال سیاسی، روحانیون و مراجع بزرگ و شنیدن مواعظ آنها در کنار بازیگری حزن­انگیز و دلنشین «تعزیه گران»، لذت در جمع، واقع شدن و مشارکت در طبخ غذا و تناول آن به خصوص برای زنان طبقات محروم از انگیزه هایی بودند، که به حضور زنان در این مراسم قوت میبخشید. مشارکت اجتماعی زنان در صحنه های اجتماعی همواره با پوشش سخت سنتی و ملاحظات اخلاقی مبنی بر تفکیک زنان از مردان همراه بوده است.




فعالیت فرهنگی زنان

عده محدودی از دختران این امکان را داشتند که در محدوده خانه با استفاده از اعضای باسواد خانه مثل پدر یا برادر به آموختن سواد بپردازند. دختران عامه اجتماع از طریق مکتبخانه ها موفق به آموختن سواد  میشدند.

"جمشید ملکپور" ارتباط  زن ایرانی با هنر نمایش را اواخر دوران مظفری میداند. یعنی زمانی که "تاج­ماه آفاقالدوله" به ترجمه نمایشنامه "نادرشاه" میپردازد. برای اولین بار در زمان سلطنت "احمدشاه" زنان ارمنی بازیگری در تئاتر را آغاز کردند، آنها نه تنها در مجامع خصوصی و یا دربار بلکه برای عموم نیز نمایش اجرا میکردند.



فعالیت سیاسی زنان
رسم و رسوم ازدواج در دوره قاجار

زنان در جریان نهضت مشروطه یا خود حضور داشتند و یا مشوق مردان در نهضت بودند. آنها در صورت عدم توانایی شرکت مستقیم، از ایثار کمکهای مالی در راه پیشبرد اهداف مشروطه دریغ نداشتند. زنان در لحظه لحظه این حرکت مهم سیاسی و اجتماعی فعالانه حضور داشتند و هنگامی که مخالفت با دولت آغاز شد و مردم در مسجد شاه تهران بارها و بارها بست نشستند، زنان نیز عهدهدار مسئولیت­های مهمی بودند. آنان ضمن همراهی با مردان در آوردن علما به مسجد برای سخنرانی، مسئولیت حفظ جان علما را هم برعهده داشتند. ضمن اشغال اطراف منبر، آماده میشدند، تا در صورتی که طرفداران استبداد قصد بلوا و اغتشاش داشتند به سرکوب آنها بپردازند.



ازدواج

در جامعه عهد قاجار، فاصله چندانی بین کودکی و ازدواج دختران وجود نداشت. دختران اغلب از هفت تا سیزده سالگی ازدواج میکردند. عواملی چون دستیابی به استقلال اقتصادی، رشد سریع دختران در آن روز و پایین بودن میانگین عمر به دلیل شیوع بیماری در افزایش این ازدواجهای زودرس موثر بود. دختران و پسران هیچگونه اختیاری در برگزیدن همسر آینده خود نداشتند. رایجترین شکل ازدواج عقد دائم بود.


از دیگر شیوه های رایج ازدواج، ازدواج موقت یا صیغه کردن دختران و زنان براساس قرارداد و توافق بود. فقر مالی نیز سبب میشد تا خانوادهها به ازدواج موقت دختران خویش رضایت دهند

صیغه کردن زنان در عرف جامعه کاملاً قابل قبول بود و زنهای صیغهای پس از به پایان رسیدن دوره قرارداد به آسانی به عقد دائمی اشخاص دیگر در می آمدند.

شکل دیگر ازدواج شامل دختران یا زنانی میشد که از طریق جنگها و یا دزدیده شدن و یا تجارت برده، اسیر و فروخته میشدند.

نظام چند زنی در شهرها، معمولا مختص به اشراف بوده است؛ ولی در ایالات نیز رواج داشت. در بین ایلات بلوچ حتی مردان کم بضاعت نیز گاه تا 8 زن میگرفتند و این نیز به این دلیل بود که زن در ایلات نه تنها هزینه ای برای شوهر نداشت؛ بلکه نیروی تولیدی کارآمدتری نسبت به شوهر به حساب می آمد.



طلاق

در نظام خانوادگی دوران قاجار، حق طلاق با مرد بود. درخواست طلاق از سوی مرد با بهانه و یا بدون بهانه برای اجرای آن کافی بود.





سخن پایانی و نتیجه گیری کلی پیرامون دوران قاجار

تقریبا میان همه اتفاق نظر وجود دارد که در این دوران قاجاریه ، بلاهای فراوانی بر سر مردم ایران آمد و بسیاری سرزمین ها از دامان آن جدا شد . قرارداد های نابرابر ، امتیازات فراوان اقتصادی و سیاسی برای بیگانگان ، همه و همه ، چشم انداز ما را نسبت به دوره قاجاریه تشکلیل می دهند .

در حیطه هنر ، ما با مقایسه آثار هنری در این دوره با بناها و زیبایی های بجا مانده از دوره صفویه ، نشان از افولی همه جانبه و چشم گیر را در می یابیم .



قاجارها در یکی از سخت ترین شرایط تاریخی و مناسبات جهانی قرار داشتند . از زمان فتحعلیشاه و آغاز قرن نوزدهم ، اروپا وارد دوران صنعتی شدن و درگیری های بسیار فزاینده استعماری شدند و خصوصا استعمار انگلستان با بسط قدرت خود در شبه قاره هندوستان ، به قدرتی جهانی و با ویژگی های استعماری و فرا منطقه ای بدل شده است.

خصوصا نیمه دوم قرن نوزدهم که تقریبا با سلطنت ناصرالدین شاه مصادف است ، اوج حضور جهانی استعمار انگلستان و نهایت درجه قدرت گرفتن روسیه تزاری است .
طبیعی است که حفظ و بقای حداقل های موجود در عرصه های گوناگون حیات یک کشور کوچک ، و هرچند با سابقه ای درخشان ، کاری بزرگ و عظیم خواهد بود .

اما به هرحال جای بحث و نظر پیرامون جنبه های گوناگون حیات جامعه ایرانی در دوران حدودا دویست ساله قاجارها ، بسیار وجود دارد و نظرات بسیار متفاوتی نیز در این جنبه ها ابراز گشته است .


نننن

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.