استعمار

اول دفتر به نام ایزد دانا



تمام کشورهای آسیایی، افریقایی، امریکای لاتین، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، مستعمره کشورهای صنعتی بوده‌اند. سیستم استعماری، مانع هرگونه توسعه‌ای در این کشورها می‌شود و بهبود وسایل تولید و در نتیجه استفادۀ صحیح از نیروی کار این کشورها را ناممکن می‌سازد؛ به طوری که نمی‌توان تصور کرد بدون استعمار این کشورها، مساله‌ای که امروزه تحت عنوان «توسعه در کشورهای صنعتی» مشاهده می‌کنیم، به چه شکلی خودنمایی می‌کرد.


سلطه استعمار بر ملل شرق و آفریقا سیل ثروت و مواد خام گران بها مثل طلا، نفت، کبالت، الماس، چوبهای گرانبهای معطر و صنعتی را که احصاء و شمارش آن طولانی است به کشورهای اروپایی سرازیر کرد و در مدت کوتاهی آن کشورها را به عالی ترین مراحل تمدن و رفاه شهری و اجتماعی رساند و توسعه علم و صنعت را موجب شد و در نتیجه ادبیات و هنر و فرهنگ به رشد و شکوفایی رسید و آن همه ساختمانهای مجلل و بزرگ و زیبا نتیجه همان غارتگری ها است.


به عنوان نمونه هلند کشوری کوچک در شمال غرب اروپا پانصد سال سرزمین وسیع و زرخیز اندونزی را در سیطره داشت و بلژیک قرنها کنگو را به غارت و چپاول گرفت و چه کشتارها که به راه نیفتاد. داستان پانصد سال استعمار هند به وسیله انگلیس خود مبحث مفصل دیگری است.


بدون تردید ثروت و مواد خام رایگان و ارزان کشورهای آفریقایی و آسیایی از عوامل تعیین کننده رشد سریع غرب در سده های نوزده و بیستم میلادی است.


 

ادامه مطلب ...

آغاز جهان و پیدایش حیات, بخش سوم

اول دفتر به نام ایزد دانا


در دو هفته قبلی در مورد آغاز دنیا و پیدایش کاینات و چگونگی پیدایش زمین نگاهی مختصر انداختیم؛

این هفته می خواهیم چگونگی پیدایش حیات روی این کره خاکی را از نظر بگذرانیم.

اگر در دو مبحث قبلی با ما همراه نبوده اید می توانید از آرشیو کانال همچنان مطالعه نمایید.




دانشمندان بدون یقین داشتن اثبات می کنند. خلقت گرایان بدون اثبات کردن یقین دارند.»
«آشلی مونتاگ»

«اهمیت علم بیش از آن که درکشف حقایق تازه باشد، در کشف شیوه های تازه ی اندیشیدن است.»

«ویلیام براگ»


«روش منطق توضیح ناشناخته ها بوسیله شناخته هاست، روش دین توضیح شناخته ها بوسیله ناشناخته هاست.»

«دیوید بروکس»


 

ادامه مطلب ...

آغاز جهان و پیدایش حیات, بخش دوم

هفته قبل در مورد چگونگی شکل گیری مهبانگ و کاینات سخن گفتیم.

این هفته در ادامه مبحث قبل می خواهیم در مورد زمین خودمان صحبت کنیم.

زمین چگونه شکل گرفت؟, بر زمین چه گذشته؟, چگونه شرایط مساعد زندگی روی زمین مهیا شد؟, چگونه اولین موکودات روی زمین پدیدار شدند؟



این ها سوالاتی ست که همه کم و بیش به آنها فکر کرده ایم, امشب می خواهیم نگاهی مختصر و مفید به گذشته این سیاره شگفت انگیز و داستان هیجان انگیز زندگیش را بیندازیم, شاید کمی از ابهامات ذهنی مان برطرف شود.

به راستی اگر زمین انسانی می شد که لب به سخن می گشود داستان های عجیب و شگفت آوری از خود داشت.


همراه باشید ...


 

ادامه مطلب ...

آغاز جهان و پیدایش حیات, بخش یک

آغاز همه چیز… مِهبانگ!

ایده‌ای که می‌گوید جهان به طور ناگهانی متولد شده است و بی‌نهایت نیست.


همه چیز در حال دور شدن از یکدیگرند، روزی بوده که همه به هم نزدیک تر بوده‌اند و اگر به اندازه کافی به عقب برگردیم به نقطه‌ای می‌رسیم که عالم با یک انفجار اولیه از آن جا شروع شده است. این نقطه کجاست؟


آیا می‌توان به نقطه اشاره کرد و گفت "آنجا"؟ در مورد انفجارهای معمولی پاسخ این سؤال روشن است، همه چیز از نقطه انفجار بوجود می‌آید، ولی برای مهبانگ پاسخ این سؤال ساده نیست. می‌توان اینگونه گفت: "همه جا و هیچ کجا".


اگر نقطه‌ای وجود داشت که انفجار در آن رخ داده بود آنجا مسلماً نقطه خاصی بوده و این موضوع با اصل کیهان‌شناختی در تعارض است. در حقیقت فضا و زمان در همان لحظه ی مهبانگ به وجود آمده اند و اگر از هر نقطه ای در فضا – زمان به عقب برگردیم به جایی می‌رسیم که مهبانگ در آن رخ داده است "یعنی همه جای عالم کنونی".



اگر جهان را - چنانچه در مدلهای فریدمان کره‌ای در حال انبساط در نظر بگیریم در هر لحظه، فضا، سطح این کره است که با گذشت زمان بزرگتر می‌شود. جایی که مهبانگ رخ داده مرکز این کره است در حالی که این مرکز جزئی از سطح کره (عالم کنونی ما) نیست. یعنی مهبانگ در "هیچ کجای عالم کنونی" رخ نداده است.


 
   ادامه مطلب ...

ژاپن

جنگ دوم جهانی از مردم ژاپن بیش از دو میلیون قربانی گرفت، حدود چهل درصد شهرهای آن به ویرانه مبدل گردید. تأسیسات صنعتی و تولیدی تخریب و نابود شد، مزارع سوخت، سررشته کشت و زرع و کار و تولید از هم گسیخت، اقتصاد کشور فلج شد و سرانجام چیزی جز سرزمینی ویران و مردمی بیکار و گرسنه بر جای نماند.



این وضعیت کشوری بود که پس از جنگ در آن به سر می برد, کشوری که دهه ها پیش با آرمانش رسیدن به قدرت بود, اما نتیجه فقط ویرانی و نابودی بود.

کشوری که نه سرزمین وسیعی برای کشاورزی و نه منابع زیرزمینی و معدنی قابل ملاحظه ای دارد، چه باید می‌کرد تا به یک قدرت اقتصادی تبدیل شود؟

اما این پایان نبود, چرا که مردم ژاپن، خیلی زود بر بهت و گیجی خود فایق آمدند و شروع به خودسازی و نوسازی کشور کردند.



به طوری که چند دهه بعد یکی از مدرنترین کشورهای دنیا بودند.


امشب می خواهیم به سراغ داستان ملتی برویم که از شکست‌هایش درس گرفت، ملتی شکست خورده اما پرتلاش و متحد.

همراه  باشید ...

 
   ادامه مطلب ...